خانهی نوايوانِ «بلاگر» آفتابگير نبود، نم به رختمان میمانْد. از آنطرف بنگاهی، سرِ هرچه امکانات مفتی وعده کرده بود، دبّه درآورد، بیمايگی شد مايهی خجالتِ ما.
اثاث بُردهايم پشتِ همين خرابه، خانهی نو. بسماللـه به دلمان هست؛ آنجا زورکی غالبِ کتيبهی سردر نمیکنند. منّت داريم اگر نمره نشانیِ ما را اصلاح کنيد، موتوری کوبيده را نبَرَد حياطِ قديم.
[ ۰۰:۱۶ ]